۲۱ دی ۹۷ ، ۱۸:۴۷
از حموم نمره در اومدیم و نم نم بارون میزد خانومی جوون و محجبه بساط لیف و جوراب ....
⤵ #قشنگ ترین متن مردونگی بود که خوندم :
🔴از حموم نمره در اومدیم و نم نم بارون میزد ، خانومی جوون و محجبه بساط لیف و جوراب و ... جلوش پهن بود ، رفت جلو و آروم سلام کرد و نصفه بیشتره لیف و جوراباشو خرید ... تعجب کردم و پرسیدم : داداش واسه کی میخری ؟
ما که تازه از حموم در اومدیم ، اونم اینهمه !!!
گفت : تو این سرما از سر غیرتشه که با دستفروشی خرجشو در میاره ، وگرنه میتونست الآن تو یه بغل نرم و یه جای گرم تن فروشی کنه !!!
❤پس بخر و بخریم تا شرف و ناموس مملکتمون حفظ شه ، برگشت تو حموم و صدا زد :
نصرت اینارو بزار دم دست مردم و بگو صلواتیه ... !!! ...
( برگی از دفترچه خاطرات جهان پهلوان تختی )
⚪سلامتی هر کی مرده ؛ نه هر چی نره
۹۷/۱۰/۲۱